این چای نفخ مرا درمان کرد : در حالی که یک فنجان قهوه در یک دست و یک بشقاب صبحانه در دست دیگر گرفته بودم، به کارتن های شیر که در ظرف یخ فرو رفته بودند خیره شدم. چهارمین روز من در ایالات متحده بود و همان صبحانه در این سرزمین فراوان بود. دونات، کلوچه، کیک، نان. غذای وسوسه انگیز که تقریباً تماماً از دو ماده تشکیل شده است: آرد گندم فرآوری شده و شکر.
تمام روز احساس نفخ و یبوست میکردم و دقایق زیادی را صرف این کرده بودم که بفهمم کدام شیر باید داخل قهوهام برود – و در نهایت به طور تصادفی شیر آبکی را انتخاب کردم که حتی گربهام هم میتوانست از آن دور شود. همان روز صبح وقتی شلوارم را پایین میکشیدم، جلوی توالتی که شیر آب نداشت، متوجه بوی بدی شدم.
هر بار که به ایالات متحده سفر می کردم، سیستم گوارش من را خراب می کرد
معمولاً، وقتی یک غربی از هند بازدید میکند، از مریض شدن از غذا محتاط است – علیرغم این واقعیت که احتمال دارد فرد با غذا خوردن از بوفه یک هتل بزرگ مریض شود تا خیابانها، جایی که شهرت دستفروش در خط است. اگر غذایشان تازه نباشد با دانستن این داستان ها، آمادگی نداشتم که سیستم گوارشم به سرنوشتی مشابه و وحشتناک دچار شود. این چرخه رنج – یبوست و بوی تعفن از شورت من – با هر سفر به ایالات متحده آمد و پس از بازگشت من به هند رفت.
دو روز در خانه بودم و رودهام به حالت عادی خود برمیگشت. این به من اجازه می دهد تا هر وعده غذایی تازه پخته شده، رنگ شده با زردچوبه، طعم دار و غنی شده با ادویه های مختلف را بخورم.
- ادویه های سنتی که به هضم غذا کمک می کنند:
- دانه زیره: به تولید صفرا برای کمک به هضم و جذب کمک می کند
- دانه های رازیانه: ممکن است در برابر باکتری هایی که باعث سوء هاضمه می شوند کمک کند
- تخم گشنیز: به تسریع فرآیند هضم و سوء هاضمه کمک می کند
این چای نفخ مرا درمان کرد : مردم در غرب اغلب تند را با تند فلفل یا فلفل قرمز اشتباه می گیرند. اما تنوع زیاد غذاهای هندی از مناطق مختلف آن می تواند تند باشد بدون اینکه تند باشد و همچنین تند بدون تند باشد. و سپس غذاهایی هستند که نه تند هستند و نه تند و در عین حال یک بمب طعم دهنده هستند. در ایالات متحده، تقریباً هر چیزی که می خوردم فاقد پیچیدگی طعم های درهم تنیده با یکدیگر بود. چیزی که من هنوز نمیدانستم این بود که نداشتن طعم به این معنی بود که ادویههایی را که به طور سنتی به فرآیند پیچیده گوارش کمک میکردند و تسریع میکردند را از دست میدادم.
سال 2012 بود و من برای اولین بار در ایالات متحده بودم تا در یک مدرسه تابستانی شرکت کنم و در مورد جنبش های غیر خشونت آمیز بیاموزم. اما من برای حرکت نکردن روده هایم و طغیان دستگاه گوارشم آماده نبودم. وقتی بوی تعفن شورت من منجر به یک جشن خارش کامل شد، در نهایت به کلینیک پزشکی در محوطه دانشگاه رفتم. پس از یک ساعت انتظار، و نیم ساعت دیگر در لباسی شل و ول، نشستن روی یک صندلی کاغذی، دکتر عفونت قارچی را تایید کرد. (منبع)
برای مقالات مرتبط به این صفحه سری بزنید